آرامش وجودم محرم و حال و هواش دل آدم رو میلرزونه پارسال تو همچین روزایی تازه خدا تو رو بهمون هدیه داده بود... واسه همین نتونستیم تو هیچکدوم از مراسمای عزاداری شرکت کنیم من و تو خونه ی عزیز و بابایی بودیم و اما محرم نود و دو، اولین محرمی که تو مراسمای عزاداری اباعبدالله شرکت کردی *** دوشنبه بعد از اذان مغرب یادواره ی شهدای روستای حسن اباد بود فکر میکنم واسه بار دوم بود که رفتی تکیه روستای حسن آباد ماشاالله هزار ماشاالله حتی یک دقیقه ننشستی از اول تا آخر مراسم راه میرفتی و من دنبالت راه میومدم! گیر داده بودی به دستگاه ویدئو پرژکتور صبح روز سه شنبه بیست و یکم ابان اول رفتیم مرکز بهداشت تا واکسنت رو بزنیم (واکسن یه سا...